English    Türkçe    فارسی   

1
2542-2551

  • صالح از خکوت بسوی شهر رفت ** شهر دید اندر میان دود و نفت
  • ناله از اجزای ایشان می‌‌شنید ** نوحه پیدا نوحه گویان ناپدید
  • ز استخوانهاشان شنید او ناله‌‌ها ** اشک ریز از جانشان چون ژاله‌‌ها
  • صالح آن بشنید و گریه ساز کرد ** نوحه بر نوحه گران آغاز کرد 2545
  • گفت ای قومی به باطل زیسته ** وز شما من پیش حق بگریسته‌‌
  • حق بگفته صبر کن بر جورشان ** پندشان ده بس نماند از دورشان‌‌
  • من بگفته پند شد بند از جفا ** شیر پند از مهر جوشد وز صفا
  • بس که کردید از جفا بر جای من ** شیر پند افسرد در رگهای من‌‌
  • حق مرا گفته ترا لطفی دهم ** بر سر آن زخمها مرهم نهم‌‌ 2550
  • صاف کرده حق دلم را چون سما ** روفته از خاطرم جور شما