English    Türkçe    فارسی   

1
2634-2643

  • حس را تمییز دانی چون شود ** آن که حس ینظر بنور الله بود
  • ور اثر نبود سبب هم مظهر است ** همچو خویشی کز محبت مخبر است‌‌ 2635
  • نبود آن که نور حقش شد امام ** مر اثر را یا سببها را غلام‌‌
  • یا محبت در درون شعله زند ** زفت گردد وز اثر فارغ کند
  • حاجتش نبود پی اعلام مهر ** چون محبت نور خود زد بر سپهر
  • هست تفصیلات تا گردد تمام ** این سخن لیکن بجو تو و السلام‌‌
  • گر چه شد معنی در این صورت پدید ** صورت از معنی قریب است و بعید 2640
  • در دلالت همچو آب‌‌اند و درخت ** چون به ماهیت روی دورند سخت‌‌
  • ترک ماهیات و خاصیات گو ** شرح کن احوال آن دو ماهرو
  • دل نهادن عرب بر التماس دل بر خویش و سوگند خوردن که در این تسلیم مرا حیلتی و امتحانی نیست‌‌
  • مرد گفت اکنون گذشتم از خلاف ** حکم داری تیغ بر کش از غلاف‌‌