English    Türkçe    فارسی   

1
2689-2698

  • گفت من شه را پذیرا چون شوم ** بی‌‌بهانه سوی او من چون روم‌‌
  • نسبتی باید مرا یا حیلتی ** هیچ پیشه راست شد بی‌‌آلتی‌‌ 2690
  • همچو آن مجنون که بشنید از یکی ** که مرض آمد به لیلی اندکی‌‌
  • گفت آوه بی‌‌بهانه چون روم ** ور بمانم از عیادت چون شوم‌‌
  • لیتنی کنت طبیبا حاذقا ** کنت أمشی نحو لیلی سابقا
  • قل تعالوا گفت حق ما را بدان ** تا بود شرم اشکنی ما را نشان‌‌
  • شب پران را گر نظر و آلت بدی ** روزشان جولان و خوش حالت بدی‌‌ 2695
  • گفت چون شاه کرم میدان رود ** عین هر بی‌‌آلتی آلت شود
  • ز آن که آلت دعوی است و هستی است ** کار در بی‌‌آلتی و پستی است‌‌
  • گفت کی بی‌‌آلتی سودا کنم ** تا نه من بی‌‌آلتی پیدا کنم‌‌