English    Türkçe    فارسی   

1
2856-2865

  • از ره خشک آمده ست و از سفر ** از ره آبش بود نزدیکتر
  • چون به کشتی درنشست و دجله دید ** سجده می‌‌کرد از حیا و می‌‌خمید
  • کای عجب لطف این شه وهاب را ** وین عجبتر کو ستد آن آب را
  • چون پذیرفت از من آن دریای جود ** آن چنان نقد دغل را زود زود
  • کل عالم را سبو دان ای پسر ** کاو بود از علم و خوبی تا به سر 2860
  • قطره‌‌ای از دجله‌‌ی خوبی اوست ** کان نمی‌‌گنجد ز پری زیر پوست‌‌
  • گنج مخفی بد ز پری چاک کرد ** خاک را تابان تر از افلاک کرد
  • گنج مخفی بد ز پری جوش کرد ** خاک را سلطان اطلس پوش کرد
  • ور بدیدی شاخی از دجله‌‌ی خدا ** آن سبو را او فنا کردی فنا
  • آن که دیدندش همیشه بی‌‌خودند ** بی‌‌خودانه بر سبو سنگی زدند 2865