English    Türkçe    فارسی   

1
2976-2985

  • غایبان را چون چنین خلعت دهند ** حاضران از غایبان لا شک بهند
  • غایبان را چون نواله می‌‌دهند ** پیش مهمان تا چه نعمتها نهند
  • کو کسی که پیش شه بندد کمر ** تا کسی که هست بیرون سوی در
  • چون گزیدی پیر نازک دل مباش ** سست و ریزیده چو آب و گل مباش‌‌
  • گر بهر زخمی تو پر کینه شوی ** پس کجا بی‌‌صیقل آیینه شوی‌‌ 2980
  • کبودی زدن قزوینی بر شانگاه صورت شیر و پشیمان شدن او به سبب زخم سوزن‌‌
  • این حکایت بشنو از صاحب بیان ** در طریق و عادت قزوینیان‌‌
  • بر تن و دست و کتفها بی‌‌گزند ** از سر سوزن کبودیها زنند
  • سوی دلاکی بشد قزوینیی ** که کبودم زن بکن شیرینیی‌‌
  • گفت چه صورت زنم ای پهلوان ** گفت بر زن صورت شیر ژیان‌‌
  • طالعم شیر است نقش شیر زن ** جهد کن رنگ کبودی سیر زن‌‌ 2985