English    Türkçe    فارسی   

1
3006-3015

  • گفت حق در آفتاب منتجم ** ذکر تزاور کذا عن کهفهم‌‌
  • خار جمله لطف چون گل می‌‌شود ** پیش جزوی کاو سوی کل می‌‌رود
  • چیست تعظیم خدا افراشتن ** خویشتن را خوار و خاکی داشتن‌‌
  • چیست توحید خدا آموختن ** خویشتن را پیش واحد سوختن‌‌
  • گر همی‌‌خواهی که بفروزی چو روز ** هستی همچون شب خود را بسوز 3010
  • هستی‌‌ات در هست آن هستی نواز ** همچو مس در کیمیا اندر گداز
  • در من و ما سخت کرده ستی دو دست ** هست این جمله‌‌ی خرابی از دو هست‌‌
  • رفتن گرگ و روباه در خدمت شیر به شکار
  • شیر و گرگ و روبهی بهر شکار ** رفته بودند از طلب در کوهسار
  • تا به پشت همدگر بر صیدها ** سخت بر بندند بار قیدها
  • هر سه با هم اندر آن صحرای ژرف ** صیدها گیرند بسیار و شگرف‌‌ 3015