English    Türkçe    فارسی   

1
3030-3039

  • داند و خر را همی‌‌راند خموش ** در رخت خندد برای روی‌‌پوش‌‌ 3030
  • شیر چون دانست آن وسواسشان ** وانگفت و داشت آن دم پاسشان‌‌
  • لیک با خود گفت بنمایم سزا ** مر شما را ای خسیسان گدا
  • مر شما را بس نیامد رای من ** ظنتان این است در اعطای من‌‌
  • ای عقول و رایتان از رای من ** از عطاهای جهان آرای من‌‌
  • نقش با نقاش چه سگالد دگر ** چون سگالش اوش بخشید و خبر 3035
  • این چنین ظن خسیسانه به من ** مر شما را بود ننگان زمن‌‌
  • ظانین بالله ظن السوء را ** گر نبرم سر بود عین خطا
  • وارهانم چرخ را از ننگتان ** تا بماند بر جهان این داستان‌‌
  • شیر با این فکر می‌‌زد خنده فاش ** بر تبسمهای شیر ایمن مباش‌‌