English    Türkçe    فارسی   

1
3069-3078

  • اکمه و ابرص چه باشد مرده نیز ** زنده گردد از فسون آن عزیز
  • و آن عدم کز مرده مرده‌‌تر بود ** در کف ایجاد او مضطر بود 3070
  • کل يوم هو فی شأن بخوان ** مر و را بی‌‌کار و بی‌‌فعلی مدان‌‌
  • کمترین کاریش هر روز است آن ** کاو سه لشکر را کند این سو روان‌‌
  • لشکری ز اصلاب سوی امهات ** بهر آن تا در رحم روید نبات‌‌
  • لشکری ز ارحام سوی خاکدان ** تا ز نر و ماده پر گردد جهان‌‌
  • لشکری از خاک ز آن سوی اجل ** تا ببیند هر کسی حسن عمل‌‌ 3075
  • این سخن پایان ندارد هین بتاز ** سوی آن دو یار پاک پاک باز
  • صفت توحید
  • گفت یارش کاندر آ ای جمله من ** نی مخالف چون گل و خار چمن‌‌
  • رشته یکتا شد غلط کم شد کنون ** گر دو تا بینی حروف کاف و نون‌‌