English    Türkçe    فارسی   

1
3090-3099

  • ناطقه سوی دهان تعلیم راست ** ور نه خود آن نطق را جویی جداست‌‌ 3090
  • می‌‌رود بی‌‌بانگ و بی‌‌تکرارها ** تحتها الأنهار تا گلزارها
  • ای خدا جان را تو بنما آن مقام ** کاندر او بی‌‌حرف می‌‌روید کلام‌‌
  • تا که سازد جان پاک از سر قدم ** سوی عرصه‌‌ی دور پهنای عدم‌‌
  • عرصه‌‌ای بس با گشاد و با فضا ** وین خیال و هست یابد زو نوا
  • تنگتر آمد خیالات از عدم ** ز آن سبب باشد خیال اسباب غم‌‌ 3095
  • باز هستی تنگتر بود از خیال ** ز آن شود در وی قمر همچون هلال‌‌
  • باز هستی جهان حس و رنگ ** تنگتر آمد که زندانی است تنگ‌‌
  • علت تنگی است ترکیب و عدد ** جانب ترکیب حسها می‌‌کشد
  • ز آن سوی حس عالم توحید دان ** گر یکی خواهی بدان جانب بران‌‌