English    Türkçe    فارسی   

1
3099-3108

  • ز آن سوی حس عالم توحید دان ** گر یکی خواهی بدان جانب بران‌‌
  • Know that the world of Unification lies beyond sense: if you want Unity, march in that direction.
  • امر کن یک فعل بود و نون و کاف ** در سخن افتاد و معنی بود صاف‌‌ 3100
  • The (Divine) Command KuN (Be) was a single act, and the (two letters) N and K occurred (only) in speech, while the (inward) meaning was pure (uncompounded).
  • این سخن پایان ندارد باز گرد ** تا چه شد احوال گرگ اندر نبرد
  • This discourse hath no end. Return, that (we may see) what happened to the wolf in combat (with the lion).
  • ادب کردن شیر گرگ را که در قسمت بی‌‌ادبی کرده بود
  • How the lion punished the wolf who had shown disrespect in dividing (the prey).
  • گرگ را بر کند سر آن سر فراز ** تا نماند دو سری‌‌و امتیاز
  • That haughty one tore off the head of the wolf, in order that two-headedness (dualism) and distinction might not remain (in being).
  • فانتقمنا منهم است ای گرگ پیر ** چون نبودی مرده در پیش امیر
  • ’Tis (the meaning of) So we took vengeance on them, O old wolf, inasmuch as thou wert not dead in the presence of the Amír.
  • بعد از آن رو شیر با روباه کرد ** گفت این را بخش کن از بهر خورد
  • After that, the lion turned to the fox and said, “Divide this for eating.”
  • سجده کرد و گفت کاین گاو سمین ** چاشت خوردت باشد ای شاه گزین‌‌ 3105
  • He bowed low and said, “This fat ox will be thy food at breakfast, O excellent King,
  • و آن بز از بهر میان روز را ** یخنیی باشد شه پیروز را
  • And that goat will be a portion reserved for the victorious King at midday,
  • و آن دگر خرگوش بهر شام هم ** شب چره‌‌ی این شاه با لطف و کرم‌‌
  • And the hare too for supper—(to be) the repast at nightfall of the gracious and bountiful King.”
  • گفت ای روبه تو عدل افروختی ** این چنین قسمت ز کی آموختی‌‌
  • Said the lion, “O fox, thou hast made justice shine forth: from whom didst thou learn to divide in such a manner?