English    Türkçe    فارسی   

1
3186-3195

  • چاشنیی دان تو حال خواب را ** پیش محمولی حال اولیا
  • اولیا اصحاب کهفند ای عنود ** در قیام و در تقلب هم رقود
  • می‌‌کشدشان بی‌‌تکلف در فعال ** بی‌‌خبر ذات الیمین ذات الشمال‌‌
  • چیست آن ذات الیمین فعل حسن ** چیست آن ذات الشمال اشغال تن‌‌
  • می‌‌رود این هر دو کار از انبیا ** بی‌‌خبر زین هر دو ایشان چون صدا 3190
  • گر صدایت بشنواند خیر و شر ** ذات کوه از هر دو باشد بی‌‌خبر
  • گفتن مهمان یوسف علیه السلام را که آینه آوردمت ارمغان تا هر باری که در وی نگری روی خوب خود بینی مرا یاد کنی‌‌
  • گفت یوسف هین بیاور ارمغان ** او ز شرم این تقاضا زد فغان‌‌
  • گفت من چند ارمغان جستم ترا ** ارمغانی در نظر نامد مرا
  • حبه‌‌ای را جانب کان چون برم ** قطره‌‌ای را سوی عمان چون برم‌‌
  • زیره را من سوی کرمان آورم ** گر به پیش تو دل و جان آورم‌‌ 3195