English    Türkçe    فارسی   

1
3240-3249

  • کرده حق ناموس را صد من حدید ** ای بسا بسته به بند ناپدید 3240
  • کبر و کفر آن سان ببست آن راه را ** که نیارد کرد ظاهر آه را
  • گفت اغلالا فهم به مقمحون ** نیست آن اغلال بر ما از برون‌‌
  • خلفهم سدا فأغشیناهم ** می‌‌نبیند بند را پیش و پس او
  • رنگ صحرا دارد آن سدی که خاست ** او نمی‌‌داند که آن سد قضاست‌‌
  • شاهد تو سد روی شاهد است ** مرشد تو سد گفت مرشد است‌‌ 3245
  • ای بسا کفار را سودای دین ** بندشان ناموس و کبر آن و این‌‌
  • بند پنهان لیک از آهن بتر ** بند آهن را کند پاره تبر
  • بند آهن را توان کردن جدا ** بند غیبی را نداند کس دوا
  • مرد را زنبور اگر نیشی زند ** طبع او آن لحظه بر دفعی تند