English    Türkçe    فارسی   

1
33-42

  • عشق خواهد کاین سخن بیرون بود ** آینه غماز نبود چون بود
  • Love wills that this Word should be shown forth: if the mirror does not reflect, how is that?
  • آینه‌‌ت دانی چرا غماز نیست ** ز انکه زنگار از رخش ممتاز نیست‌‌
  • Dost thou know why the mirror (of thy soul) reflects nothing? Because the rust is not cleared from its face.
  • عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او
  • How the king fell in love with the sick handmaiden and made plans to restore her health.
  • بشنوید ای دوستان این داستان ** خود حقیقت نقد حال ماست آن‌‌ 35
  • O my friends, hearken to this tale: in truth it is the very marrow of our inward state.
  • بود شاهی در زمانی پیش از این ** ملک دنیا بودش و هم ملک دین‌‌
  • In olden time there was a king to whom belonged the power temporal and also the power spiritual.
  • اتفاقا شاه روزی شد سوار ** با خواص خویش از بهر شکار
  • It chanced that one day he rode with his courtiers to the chase.
  • یک کنیزک دید شه بر شاه راه ** شد غلام آن کنیزک جان شاه‌‌
  • On the king's highway the king espied a handmaiden: the king was enthralled by her.
  • مرغ جانش در قفس چون می‌‌طپید ** داد مال و آن کنیزک را خرید
  • Forasmuch as the bird, his soul, was fluttering in its cage, he gave money and bought the handmaiden.
  • چون خرید او را و برخوردار شد ** آن کنیزک از قضا بیمار شد 40
  • After he had bought her and won to his desire, by Divine destiny she sickened.
  • آن یکی خر داشت، پالانش نبود ** یافت پالان گرگ خر را در ربود
  • A certain man had an ass but no pack-saddle: (as soon as) he got a saddle, the wolf carried away his ass.
  • کوزه بودش آب می‌‌نامد به دست ** آب را چون یافت خود کوزه شکست‌‌
  • He had a pitcher, but no water could be obtained: when he found water, the pitcher broke.