English    Türkçe    فارسی   

1
330-339

  • گفت ای استا مرا طعنه مزن ** گفت استا ز ان دو یک را در شکن‌‌ 330
  • شیشه یک بود و به چشمش دو نمود ** چون شکست او شیشه را دیگر نبود
  • چون یکی بشکست هر دو شد ز چشم ** مردم احول گردد از میلان و خشم‌‌
  • خشم و شهوت مرد را احول کند ** ز استقامت روح را مبدل کند
  • چون غرض آمد هنر پوشیده شد ** صد حجاب از دل به سوی دیده شد
  • چون دهد قاضی به دل رشوت قرار ** کی شناسد ظالم از مظلوم زار 335
  • شاه از حقد جهودانه چنان ** گشت احول کالامان یا رب امان‌‌
  • صد هزاران مومن مظلوم کشت ** که پناهم دین موسی را و پشت‌‌
  • آموختن وزیر مکر پادشاه را
  • او وزیری داشت گبر و عشوه‌‌ده ** کاو بر آب از مکر بر بستی گره‌‌
  • گفت ترسایان پناه جان کنند ** دین خود را از ملک پنهان کنند