English    Türkçe    فارسی   

1
3370-3379

  • گفت چونی گفت مردم گفت شکر ** شد از این رنجور پر آزار و نکر 3370
  • کین چه شکر است او مگر با ما بد است ** کر قیاسی کرد و آن کژ آمده ست‌‌
  • بعد از آن گفتش چه خوردی گفت زهر ** گفت نوشت باد افزون گشت قهر
  • بعد از آن گفت از طبیبان کیست او ** کاو همی‌‌آید به چاره پیش تو
  • گفت عزراییل می‌‌آید برو ** گفت پایش بس مبارک شاد شو
  • کر برون آمد بگفت او شادمان ** شکر کش کردم مراعات این زمان‌‌ 3375
  • گفت رنجور این عدوی جان ماست ** ما ندانستیم کاو کان جفاست‌‌
  • خاطر رنجور جویان صد سقط ** تا که پیغامش کند از هر نمط
  • چون کسی کاو خورده باشد آش بد ** می‌‌بشوراند دلش تا قی کند
  • کظم غیظ این است آن را قی مکن ** تا بیابی در جزا شیرین سخن‌‌