English    Türkçe    فارسی   

1
3488-3497

  • ز آن که محدود است و معدود است آن ** آینه‌‌ی دل را نباشد حد بدان‌‌
  • عقل اینجا ساکت آمد یا مضل ** ز آنکه دل با اوست یا خود اوست دل‌‌
  • عکس هر نقشی نتابد تا ابد ** جز ز دل هم با عدد هم بی‌‌عدد 3490
  • تا ابد هر نقش نو کاید بر او ** می‌‌نماید بی‌‌حجابی اندر او
  • اهل صیقل رسته‌‌اند از بوی و رنگ ** هر دمی بینند خوبی بی‌‌درنگ‌‌
  • نقش و قشر علم را بگذاشتند ** رایت عین الیقین افراشتند
  • رفت فکر و روشنایی یافتند ** نحر و بحر آشنایی یافتند
  • مرگ کاین جمله از او در وحشت‌‌اند ** می‌‌کنند این قوم بر وی ریشخند 3495
  • کس نیابد بر دل ایشان ظفر ** بر صدف آید ضرر نی بر گهر
  • گر چه نحو و فقه را بگذاشتند ** لیک محو و فقر را برداشتند