English    Türkçe    فارسی   

1
352-361

  • گفت گفت تو چو در نان سوزن است ** از دل من تا دل تو روزن است‌‌
  • من از آن روزن بدیدم حال تو ** حال تو دیدم ننوشم قال تو
  • گر نبودی جان عیسی چاره‌‌ام ** او جهودانه بکردی پاره‌‌ام‌‌
  • بهر عیسی جان سپارم سر دهم ** صد هزاران منتش بر خود نهم‌‌ 355
  • جان دریغم نیست از عیسی و لیک ** واقفم بر علم دینش نیک نیک‌‌
  • حیف می‌‌آمد مرا کان دین پاک ** در میان جاهلان گردد هلاک‌‌
  • شکر ایزد را و عیسی را که ما ** گشته‌‌ایم آن کیش حق را رهنما
  • از جهود و از جهودی رسته‌‌ام ** تا به زناری میان را بسته‌‌ام‌‌
  • دور دور عیسی است ای مردمان ** بشنوید اسرار کیش او به جان‌‌ 360
  • کرد با وی شاه آن کاری که گفت ** خلق حیران مانده ز ان مکر نهفت‌‌