English    Türkçe    فارسی   

1
3594-3603

  • گشت ساقی خواجه از آب حمیم ** مر غلامان را و خوردند آن ز بیم‌‌
  • بعد از آن می‌‌راندشان در دشتها ** می‌‌دویدندی میان کشتها 3595
  • قی در افتادند ایشان از عنا ** آب می‌‌آورد ز یشان میوه‌‌ها
  • چون که لقمان را در آمد قی ز ناف ** می‌‌برآمد از درونش آب صاف‌‌
  • حکمت لقمان چو داند این نمود ** پس چه باشد حکمت رب الوجود
  • يوم تبلی، السرائر کلها ** بان منکم کامن لا یشتهی‌‌
  • چون سقوا ماء حمیما قطعت ** جملة الأستار مما أفظعت‌‌ 3600
  • نار از آن آمد عذاب کافران ** که حجر را نار باشد امتحان‌‌
  • آن دل چون سنگ را ما چند چند ** نرم گفتیم و نمی‌‌پذرفت پند
  • ریش بد را داروی بد یافت رگ ** مر سر خر را سزد دندان سگ‌‌