English    Türkçe    فارسی   

1
3615-3624

  • حق همی‌‌خواهد که هر میر و اسیر ** با رجا و خوف باشند و حذیر 3615
  • این رجا و خوف در پرده بود ** تا پس این پرده پرورده شود
  • چون دریدی پرده کو خوف و رجا ** غیب را شد کر و فری بر ملا
  • بر لب جو برد ظنی یک فتا ** که سلیمان است ماهی‌‌گیر ما
  • گر وی است این از چه فرد است و خفی است ** ور نه سیمای سلیمانیش چیست‌‌
  • اندر این اندیشه می‌‌بود او دو دل ** تا سلیمان گشت شاه و مستقل‌‌ 3620
  • دیو رفت از ملک و تخت او گریخت ** تیغ بختش خون آن شیطان بریخت‌‌
  • کرد در انگشت خود انگشتری ** جمع آمد لشکر دیو و پری‌‌
  • آمدند از بهر نظاره رجال ** در میانشان آن که بد صاحب خیال‌‌
  • چون در انگشتش بدید انگشتری ** رفت اندیشه و تحری یک سری‌‌