English    Türkçe    فارسی   

1
3626-3635

  • شد خیال غایب اندر سینه زفت ** چون که حاضر شد خیال او برفت‌‌
  • گر سمای نور بی‌‌باریده نیست ** هم زمین تار بی‌‌بالیده نیست‌‌
  • يؤمنون بالغيب می‌‌باید مرا ** ز آن ببستم روزن فانی سرا
  • چون شکافم آسمان را در ظهور ** چون بگویم هل تری فیها فطور
  • تا در این ظلمت تحری گسترند ** هر کسی رو جانبی می‌‌آورند 3630
  • مدتی معکوس باشد کارها ** شحنه را دزد آورد بر دارها
  • تا که بس سلطان و عالی همتی ** بنده‌‌ی بنده‌‌ی خود آید مدتی‌‌
  • بندگی در غیب آید خوب و گش ** حفظ غیب آید در استعباد خوش‌‌
  • کو که مدح شاه گوید پیش او ** تا که در غیبت بود او شرم رو
  • قلعه داری کز کنار مملکت ** دور از سلطان و سایه‌‌ی سلطنت‌‌ 3635