English    Türkçe    فارسی   

1
3652-3661

  • ز اجنحه‌‌ی نور ثلاث او رباع ** بر مراتب هر ملک را آن شعاع‌‌
  • همچو پرهای عقول انسیان ** که بسی فرق است شان اندر میان‌‌
  • پس قرین هر بشر در نیک و بد ** آن ملک باشد که مانندش بود
  • چشم اعمش چون که خور را بر نتافت ** اختر او را شمع شد تا ره بیافت‌‌ 3655
  • گفتن پیغامبر علیه السلام مر زید را که این سر را فاش تر از این مگو و متابعت نگاه دار
  • گفت پیغمبر که اصحابی نجوم ** رهروان را شمع و شیطان را رجوم‌‌
  • هر کسی را گر بدی آن چشم و زور ** کاو گرفتی ز آفتاب چرخ نور
  • کی ستاره حاجت استی ای ذلیل ** که بدی بر نور خورشید او دلیل‌‌
  • ماه می‌‌گوید به خاک و ابر و فی ** من بشر بودم ولی یوحی الی‌‌
  • چون شما تاریک بودم در نهاد ** وحی خورشیدم چنین نوری بداد 3660
  • ظلمتی دارم به نسبت با شموس ** نور دارم بهر ظلمات نفوس‌‌