English    Türkçe    فارسی   

1
3821-3830

  • این جگرها خون نشد نز سختی است ** غفلت و مشغولی و بد بختی است‌‌
  • خون شود روزی که خونش سود نیست ** خون شو آن وقتی که خون مردود نیست‌‌
  • چون گواهی بندگان مقبول نیست ** عدل او باشد که بنده‌‌ی غول نیست‌‌
  • گشت ارسلناک شاهد در نذر ** ز آن که بود از کون او حر ابن حر
  • چون که حرم خشم کی بندد مرا ** نیست اینجا جز صفات حق در آ 3825
  • اندر آ کازاد کردت فضل حق ** ز آن که رحمت داشت بر خشمش سبق‌‌
  • اندر آ اکنون که رستی از خطر ** سنگ بودی کیمیا کردت گهر
  • رسته‌‌ای از کفر و خارستان او ** چون گلی بشکفته در بستان هو
  • تو منی و من توام ای محتشم ** تو علی بودی علی را چون کشم‌‌
  • معصیت کردی به از هر طاعتی ** آسمان پیموده‌‌ای در ساعتی‌‌ 3830