English    Türkçe    فارسی   

1
3928-3937

  • ظاهرش مرگ و به باطن زندگی ** ظاهرش ابتر نهان پایندگی‌‌
  • در رحم زادن جنین را رفتن است ** در جهان او را ز نو بشکفتن است‌‌
  • چون مرا سوی اجل عشق و هواست ** نهی لا تلقوا بأيدیکم مراست‌‌ 3930
  • ز آنکه نهی از دانه‌‌ی شیرین بود ** تلخ را خود نهی حاجت کی شود
  • دانه‌‌ای که تلخ باشد مغز و پوست ** تلخی و مکروهی‌‌اش خود نهی اوست‌‌
  • دانه‌‌ی مردن مرا شیرین شده ست ** بل هم احیاء پی من آمده ست‌‌
  • اقتلونی یا ثقاتی لائما ** إن فی قتلی حیاتی دایما
  • إن فی موتی حیاتی یا فتی ** کم أفارق موطنی حتی متی‌‌ 3935
  • فرقتی لو لم تکن فی ذا السکون ** لم یقل إنا إليه راجعون‌‌
  • راجع آن باشد که باز آید به شهر ** سوی وحدت آید از تفریق دهر
  • افتادن رکابدار هر باری پیش علی کرم الله وجهه که ای امیر المؤمنین از بهر خدا مرا بکش و از این قضا برهان‌‌