English    Türkçe    فارسی   

1
3956-3965

  • پس چه باشد مکه و شام و عراق ** که نماید او نبرد و اشتیاق‌‌
  • آن گمان بر وی ضمیر بد کند ** که قیاس از جهل و حرص خود کند
  • آبگینه‌‌ی زرد چون سازی نقاب ** زرد بینی جمله نور آفتاب‌‌
  • بشکن آن شیشه‌‌ی کبود و زرد را ** تا شناسی گرد را و مرد را
  • گرد فارس گرد سر افراشته ** گرد را تو مرد حق پنداشته‌‌ 3960
  • گرد دید ابلیس و گفت این فرع طین ** چون فزاید بر من آتش جبین‌‌
  • تا تو می‌‌بینی عزیزان را بشر ** دان که میراث بلیس است آن نظر
  • گر نه فرزند بلیسی ای عنید ** پس به تو میراث آن سگ چون رسید
  • من نیم سگ شیر حقم حق پرست ** شیر حق آن است کز صورت برست‌‌
  • شیر دنیا جوید اشکاری و برگ ** شیر مولی جوید آزادی و مرگ‌‌ 3965