English    Türkçe    فارسی   

1
473-482

  • قدرت خود بین که این قدرت از اوست ** قدرت تو نعمت او دان که هوست‌‌
  • در یکی گفته کز این دو بر گذر ** بت بود هر چه بگنجد در نظر
  • در یکی گفته مکش این شمع را ** کین نظر چون شمع آمد جمع را 475
  • از نظر چون بگذری و از خیال ** کشته باشی نیم شب شمع وصال‌‌
  • در یکی گفته بکش باکی مدار ** تا عوض بینی نظر را صد هزار
  • که ز کشتن شمع جان افزون شود ** لیلی‌‌ات از صبر تو مجنون شود
  • ترک دنیا هر که کرد از زهد خویش ** بیش آید پیش او دنیا و پیش‌‌
  • در یکی گفته که آن چه‌‌ت داد حق ** بر تو شیرین کرد در ایجاد حق‌‌ 480
  • بر تو آسان کرد و خوش آن را بگیر ** خویشتن را در میفگن در زحیر
  • در یکی گفته که بگذار آن خود ** کان قبول طبع تو ردست و بد