English    Türkçe    فارسی   

1
542-551

  • چند گویی من بگیرم عالمی ** این جهان را پر کنم از خود همی‌‌
  • گر جهان پر برف گردد سربه‌‌سر ** تاب خور بگدازدش با یک نظر
  • وزر او و صد وزیر و صد هزار ** نیست گرداند خدا از یک شرار
  • عین آن تخییل را حکمت کند ** عین آن زهر آب را شربت کند 545
  • آن گمان انگیز را سازد یقین ** مهرها رویاند از اسباب کین‌‌
  • پرورد در آتش ابراهیم را ** ایمنی روح سازد بیم را
  • از سبب سوزیش من سودایی‌‌ام ** در خیالاتش چو سوفسطایی‌‌ام‌‌
  • مکر دیگر انگیختن وزیر در اضلال قوم
  • مکر دیگر آن وزیر از خود ببست ** وعظ را بگذاشت و در خلوت نشست‌‌
  • در مریدان در فکند از شوق سوز ** بود در خلوت چهل پنجاه روز 550
  • خلق دیوانه شدند از شوق او ** از فراق حال و قال و ذوق او