English    Türkçe    فارسی   

1
57-66

  • چون به خویش آمد ز غرقاب فنا ** خوش زبان بگشاد در مدح و ثنا
  • On coming to himself out of the flood of ecstasy (faná) he opened his lips in goodly praise and prayer,
  • کای کمینه بخششت ملک جهان ** من چه گویم چون تو می‌‌دانی نهان‌‌
  • Saying, “O Thou whose least gift is the empire of the world, what shall I say, in as much as Thou knowest the hidden thing?
  • ای همیشه حاجت ما را پناه ** بار دیگر ما غلط کردیم راه‌‌
  • O Thou with whom we always take refuge in our need, once again we have missed the way.
  • لیک گفتی گر چه می‌‌دانم سرت ** زود هم پیدا کنش بر ظاهرت‌‌ 60
  • But Thou hast said, ‘Albeit I know thy secret, nevertheless declare it forthwith in thine outward act.’”
  • چون بر آورد از میان جان خروش ** اندر آمد بحر بخشایش به جوش‌‌
  • When from the depths of his soul he raised a cry (of supplication), the sea of Bounty began to surge.
  • در میان گریه خوابش در ربود ** دید در خواب او که پیری رو نمود
  • Slumber overtook him in the midst of weeping: he dreamed that an old man appeared
  • گفت ای شه مژده حاجاتت رواست ** گر غریبی آیدت فردا ز ماست‌‌
  • And said, “Good tidings, O king! Thy prayers are granted. If to-morrow a stranger come for thee, he is from me.
  • چون که آید او حکیمی حاذق است ** صادقش دان که امین و صادق است‌‌
  • When he comes, he is a skilled physician: deem him veracious, for he is trusty and true.
  • در علاجش سحر مطلق را ببین ** در مزاجش قدرت حق را ببین‌‌ 65
  • In his remedy behold absolute magic, in his temperament behold the might of God!”
  • چون رسید آن وعده‌‌گاه و روز شد ** آفتاب از شرق، اختر سوز شد
  • When the promised hour arrived and day broke and the sun, (rising) from the east, began to burn the stars,