English    Türkçe    فارسی   

1
604-613

  • حمله شان پیدا و ناپیداست باد ** آن که ناپیداست هرگز کم مباد
  • باد ما و بود ما از داد تست ** هستی ما جمله از ایجاد تست‌‌ 605
  • لذت هستی نمودی نیست را ** عاشق خود کرده بودی نیست را
  • لذت انعام خود را وامگیر ** نقل و باده و جام خود را وامگیر
  • ور بگیری کیت جستجو کند ** نقش با نقاش چون نیرو کند
  • منگر اندر ما، مکن در ما نظر ** اندر اکرام و سخای خود نگر
  • ما نبودیم و تقاضامان نبود ** لطف تو ناگفته‌‌ی ما می‌‌شنود 610
  • نقش باشد پیش نقاش و قلم ** عاجز و بسته چو کودک در شکم‌‌
  • پیش قدرت خلق جمله بارگه ** عاجزان چون پیش سوزن کارگه‌‌
  • گاه نقشش دیو و گه آدم کند ** گاه نقشش شادی و گه غم کند