English    Türkçe    فارسی   

1
674-683

  • نه غلط گفتم که نایب با منوب ** گر دو پنداری قبیح آید نه خوب‌‌
  • نه دو باشد تا تویی صورت پرست ** پیش او یک گشت کز صورت برست‌‌ 675
  • چون به صورت بنگری چشم تو دست ** تو به نورش درنگر کز چشم رست‌‌
  • نور هر دو چشم نتوان فرق کرد ** چون که در نورش نظر انداخت مرد
  • ده چراغ ار حاضر آید در مکان ** هر یکی باشد به صورت غیر آن‌‌
  • فرق نتوان کرد نور هر یکی ** چون به نورش روی آری بی‌‌شکی‌‌
  • گر تو صد سیب و صد آبی بشمری ** صد نماند یک شود چون بفشری‌‌ 680
  • در معانی قسمت و اعداد نیست ** در معانی تجزیه و افراد نیست‌‌
  • اتحاد یار با یاران خوش است ** پای معنی گیر صورت سرکش است‌‌
  • صورت سرکش گدازان کن به رنج ** تا ببینی زیر او وحدت چو گنج‌‌