English    Türkçe    فارسی   

1
811-820

  • آن که می‌‌درید جامه‌‌ی خلق چست ** شد دریده آن او ایشان درست‌‌
  • کج ماندن دهان آن مرد که نام محمد را علیه السلام به تسخر خواند
  • آن دهان کژ کرد و از تسخر بخواند ** مر محمد را دهانش کژ بماند
  • باز آمد کای محمد عفو کن ** ای ترا الطاف و علم من لدن‌‌
  • من ترا افسوس می‌‌کردم ز جهل ** من بدم افسوس را منسوب و اهل‌‌
  • چون خدا خواهد که پرده‌‌ی کس درد ** میلش اندر طعنه‌‌ی پاکان برد 815
  • چون خدا خواهد که پوشد عیب کس ** کم زند در عیب معیوبان نفس‌‌
  • چون خدا خواهد که‌‌مان یاری کند ** میل ما را جانب زاری کند
  • ای خنک چشمی که آن گریان اوست ** وی همایون دل که آن بریان اوست‌‌
  • آخر هر گریه آخر خنده‌‌ای است ** مرد آخر بین مبارک بنده‌‌ای است‌‌
  • هر کجا آب روان سبزه بود ** هر کجا اشک روان رحمت شود 820