English    Türkçe    فارسی   

1
898-907

  • تا زر اندودیت از ره نفگند ** تا خیال کژ ترا چه نفگند
  • از کلیله باز جو آن قصه را ** و اندر آن قصه طلب کن حصه را
  • بیان توکل و ترک جهد گفتن نخجیران به شیر
  • طایفه‌‌ی نخجیر در وادی خوش ** بودشان از شیر دایم کش مکش‌‌ 900
  • بس که آن شیر از کمین درمی‌‌ربود ** آن چرا بر جمله ناخوش گشته بود
  • حیله کردند آمدند ایشان بشیر ** کز وظیفه ما ترا داریم سیر
  • بعد از این اندر پی صیدی میا ** تا نگردد تلخ بر ما این گیا
  • جواب گفتن شیر نخجیران را و فایده‌‌ی جهد گفتن‌‌
  • گفت آری گر وفا بینم نه مکر ** مکرها بس دیده‌‌ام از زید و بکر
  • من هلاک فعل و مکر مردمم ** من گزیده‌‌ی زخم مار و کژدمم‌‌ 905
  • مردم نفس از درونم در کمین ** از همه مردم بتر در مکر و کین‌‌
  • گوش من لا یلدغ المؤمن شنید ** قول پیغمبر به جان و دل گزید
  • ترجیح نهادن نخجیران توکل را بر جهد و اکتساب‌‌