English    Türkçe    فارسی   

1
929-938

  • گفت شیر آری ولی رب العباد ** نردبانی پیش پای ما نهاد
  • پایه پایه رفت باید سوی بام ** هست جبری بودن اینجا طمع خام‌‌ 930
  • پای داری چون کنی خود را تو لنگ ** دست داری چون کنی پنهان تو چنگ‌‌
  • خواجه چون بیلی به دست بنده داد ** بی‌‌زبان معلوم شد او را مراد
  • دست همچون بیل اشارتهای اوست ** آخر اندیشی عبارتهای اوست‌‌
  • چون اشارتهاش را بر جان نهی ** در وفای آن اشارت جان دهی‌‌
  • پس اشارتهای اسرارت دهد ** بار بر دارد ز تو کارت دهد 935
  • حاملی محمول گرداند ترا ** قابلی مقبول گرداند ترا
  • قابل امر ویی قایل شوی ** وصل جویی بعد از آن واصل شوی‌‌
  • سعی شکر نعمتش قدرت بود ** جبر تو انکار آن نعمت بود