English    Türkçe    فارسی   

1
950-959

  • صد هزاران قرن ز آغاز جهان ** همچو اژدرها گشاده صد دهان‌‌ 950
  • From the beginning of the world myriads of generations have opened a hundred mouths, like dragons:
  • مکرها کردند آن دانا گروه ** که ز بن بر کنده شد ز آن مکر کوه‌‌
  • Those clever people devised plots (of such power) that the mountain thereby was torn up from its foundation.
  • کرد وصف مکرهاشان ذو الجلال ** لتزول منه اقلال الجبال‌‌
  • The Glorious (God) described their plots (when He said): (though their guile be such) that the tops of the mountains might be moved thereby.
  • جز که آن قسمت که رفت اندر ازل ** روی ننمود از شکار و از عمل‌‌
  • (But) except the portion which came to pass (was predestined) in eternity, nothing showed its face (accrued to them) from their hunting and doing.
  • جمله افتادند از تدبیر و کار ** ماند کار و حکم‌‌های کردگار
  • They all fell from (failed in) plan and act: the acts and decrees of the Maker remained.
  • کسب جز نامی مدان ای نامدار ** جهد جز وهمی مپندار ای عیار 955
  • O illustrious one, do not regard work as aught but a name! O cunning one, think not that exertion is aught but a vain fancy!”
  • نگریستن عزراییل بر مردی و گریختن آن مرد در سرای سلیمان و تقریر ترجیح توکل بر جهد و قلت فایده‌‌ی جهد
  • How ‘Azrá‘íl (Azrael) looked at a certain man, and how that man fled to the palace of Solomon; and setting forth the superiority of trust in God to exertion and the uselessness of the latter.
  • زاد مردی چاشتگاهی در رسید ** در سرا عدل سلیمان در دوید
  • One forenoon a freeborn (noble) man arrived and ran into Solomon's hall of justice,
  • رویش از غم زرد و هر دو لب کبود ** پس سلیمان گفت ای خواجه چه بود
  • His countenance pale with anguish and both lips blue. Then Solomon said, “Good sir, what is the matter?”
  • گفت عزراییل در من این چنین ** یک نظر انداخت پر از خشم و کین‌‌
  • He replied, “Azrael cast on me such a look, so full of wrath and hate.”
  • گفت هین اکنون چه می‌‌خواهی بخواه ** گفت فرما باد را ای جان پناه‌‌
  • “Come,” said the king, “what (boon) do you desire now? Ask (it)!” “O protector of my life,” said he, “command the wind,