English    Türkçe    فارسی   

2
1062-1071

  • هر چه کاری از برای او بکار ** چون اسیر دوستی ای دوستدار
  • گرد نفس دزد و کار او مپیچ ** هر چه آن نه کار حق هیچ است هیچ‏
  • پیش از آن که روز دین پیدا شود ** نزد مالک دزد شب رسوا شود
  • رخت دزدیده به تدبیر و فنش ** مانده روز داوری بر گردنش‏ 1065
  • صد هزاران عقل با هم بر جهند ** تا به غیر دام او دامی نهند
  • دام خود را سخت‏تر یابند و بس ** کی نماید قوتی با باد خس‏
  • گر تو گویی فایده‏ی هستی چه بود ** در سؤالت فایده هست ای عنود
  • گر ندارد این سؤالت فایده ** چه شنویم این را عبث بی‏عایده‏
  • ور سؤالت را بسی فاییده‏هاست ** پس جهان بی‏فایده آخر چراست‏ 1070
  • ور جهان از یک جهت بی‏فایده ست ** از جهتهای دگر پر عایده ست‏