English    Türkçe    فارسی   

2
1125-1134

  • آن که گر بر چشم اعمی بر زند ** ظلمت صد ساله را زو بر کند 1125
  • جمله کوران را دوا کن جز حسود ** کز حسودی بر تو می‏آرد جحود
  • مر حسودت را اگر چه آن منم ** جان مده تا همچنین جان می‏کنم‏
  • آن که او باشد حسود آفتاب ** و انکه می‏رنجد ز بود آفتاب‏
  • اینت درد بی‏دوا کاو راست آه ** اینت افتاده ابد در قعر چاه‏
  • نفی خورشید ازل بایست او ** کی بر آید این مراد او بگو 1130
  • .
  • باز آن باشد که باز آید به شاه ** باز کور است آن که شد گم کرده راه‏
  • راه را گم کرد و در ویران فتاد ** باز در ویران بر جغدان فتاد
  • او همه نور است از نور رضا ** لیک کورش کرد سرهنگ قضا
  • خاک در چشمش زد و از راه برد ** در میان جغد و ویرانش سپرد