English    Türkçe    فارسی   

2
1225-1234

  • روز بی‏گه لاشه لنگ و ره دراز ** کارگه ویران عمل رفته ز ساز 1225
  • بیخهای خوی بد محکم شده ** قوت بر کندن آن کم شده‏
  • فرمودن والی آن مرد را که این خار بن را که نشانده‏ای بر سر راه بر کن
  • همچو آن شخص درشت خوش سخن ** در میان ره نشاند او خار بن‏
  • ره گذریانش ملامت‏گر شدند ** بس بگفتندش بکن این را نکند
  • هر دمی آن خار بن افزون شدی ** پای خلق از زخم آن پر خون شدی‏
  • جامه‏های خلق بدریدی ز خار ** پای درویشان بخستی زار زار 1230
  • چون به جد حاکم بدو گفت این بکن ** گفت آری بر کنم روزیش من‏
  • مدتی فردا و فردا وعده داد ** شد درخت خار او محکم نهاد
  • گفت روزی حاکمش ای وعده کژ** پیش آ در کار ما وا پس مغژ
  • گفت الایام یا عم بیننا ** گفت عجل لا تماطل دیننا