English    Türkçe    فارسی   

2
1854-1863

  • طبع را هل تا بگرید زار زار ** تو از او بستان و وام جان گزار
  • سالها خربنده بودی بس بود ** ز انکه خربنده ز خر واپس بود 1855
  • ز اخروهن مرادش نفس تست ** کاو به آخر باید و عقلت نخست‏
  • هم مزاج خر شده ست این عقل پست ** فکرش این که چون علف آرم بدست‏
  • آن خر عیسی مزاج دل گرفت ** در مقام عاقلان منزل گرفت‏
  • ز انکه غالب عقل بود و خر ضعیف ** از سوار زفت گردد خر نحیف‏
  • و ز ضعیفی عقل تو ای خر بها ** این خر پژمرده گشته ست اژدها 1860
  • گر ز عیسی گشته‏ای رنجور دل ** هم از او صحت رسد او را مهل‏
  • چونی ای عیسای عیسی دم ز رنج ** که نبود اندر جهان بی‏مار گنج‏
  • چونی ای عیسی ز دیدار جهود ** چونی ای یوسف ز مکار حسود