English    Türkçe    فارسی   

2
1903-1912

  • ای خداوند و شهنشاه و امیر ** من نگفتم جهل من گفت آن مگیر
  • شمه‏ای زین حال اگر دانستمی ** گفتن بی‏هوده کی تانستمی‏
  • بس ثنایت گفتمی ای خوش خصال ** گر مرا یک رمز می‏گفتی ز حال‏ 1905
  • لیک خامش کرده می‏آشوفتی ** خامشانه بر سرم می‏کوفتی‏
  • شد سرم کالیوه عقل از سر بجست ** خاصه این سر را که مغزش کمتر است‏
  • عفو کن ای خوب روی خوب کار ** آن چه گفتم از جنون اندر گذار
  • گفت اگر من گفتمی رمزی از آن ** زهره‏ی تو آب گشتی آن زمان‏
  • گر ترا من گفتمی اوصاف مار ** ترس از جانت بر آوردی دمار 1910
  • مصطفی فرمود اگر گویم به راست ** شرح آن دشمن که در جان شماست‏
  • زهره‏های پر دلان هم بر درد ** نه رود ره نه غم کاری خورد