English    Türkçe    فارسی   

2
2059-2068

  • چون ابو بکر از محمد برد بو ** گفت هذا لیس وجه کاذب‏
  • چون نبد بو جهل از اصحاب درد ** دید صد شق قمر باور نکرد 2060
  • دردمندی کش ز بام افتاد طشت ** زو نهان کردیم حق پنهان نگشت‏
  • و انکه او جاهل بد از دردش بعید ** چند بنمودند و او آن را ندید
  • آینه‏ی دل صاف باید تا در او ** واشناسی صورت زشت از نکو
  • ترک گفتن آن مرد ناصح بعد از مبالغه‏ی پند مغرور خرس را
  • آن مسلمان ترک ابله کرد و تفت ** زیر لب لاحول‏گویان باز رفت‏
  • گفت چون از جد و پندم وز جدال ** در دل او بیش می‏زاید خیال‏ 2065
  • پس ره پند و نصیحت بسته شد ** امر أعرض عنهم پیوسته شد
  • چون دوایت می‏فزاید درد پس ** قصه با طالب بگو بر خوان عبس‏
  • چون که اعمی طالب حق آمده ست ** بهر فقر او را نشاید سینه خست‏