English    Türkçe    فارسی   

2
2358-2367

  • کز ضرورت دم خر را آن حکیم ** کرد تعظیم و لقب دادش کریم‏
  • گفت او هم از ضرورت کای اسد ** از چو من لاغر شکارت چه رسد
  • گور می‏گیرند یارانت به دشت ** کور می‏گیری تو در کوچه به گشت‏ 2360
  • گور می‏جویند یارانت به صید ** کور می‏جویی تو در کوچه به کید
  • آن سگ عالم شکار گور کرد ** وین سگ بی‏مایه قصد کور کرد
  • علم چون آموخت سگ رست از ضلال ** می‏کند در بیشه‏ها صید حلال‏
  • سگ چو عالم گشت شد چالاک زحف ** سگ چو عارف گشت شد ز اصحاب کهف‏
  • سگ شناسا شد که میر صید کیست ** ای خدا آن نور اشناسنده چیست‏ 2365
  • کور نشناسد نه از بی‏چشمی است ** بلکه این ز آن است کز جهل است مست‏
  • نیست خود بی‏چشم تر کور از زمین ** این زمین از فضل حق شد خصم بین‏