English    Türkçe    فارسی   

2
2420-2429

  • گفت این اوباش رایی می‏زنند ** تا در این شهر خودم قاضی کنند 2420
  • دفع می‏گفتم مرا گفتند نی ** نیست چون تو عالمی صاحب فنی‏
  • با وجود تو حرام است و خبیث ** که کم از تو در قضا گوید حدیث‏
  • در شریعت نیست دستوری که ما ** کمتر از تو شه کنیم و پیشوا
  • زین ضرورت گیج و دیوانه شدم ** لیک در باطن همانم که بدم‏
  • عقل من گنج است و من ویرانه‏ام ** گنج اگر پیدا کنم دیوانه‏ام‏ 2425
  • اوست دیوانه که دیوانه نشد ** این عسس را دید و در خانه نشد
  • دانش من جوهر آمد نه عرض ** این بهایی نیست بهر هر غرض‏
  • کان قندم نیستان شکرم ** هم ز من می‏روید و من می‏خورم‏
  • علم تقلیدی و تعلیمی است آن ** کز نفورش مستمع دارد فغان‏