English    Türkçe    فارسی   

2
3021-3030

  • در جمادات این چنین حیفی نرفت ** زد در آن ناکفو امیر داد نفت‏
  • پس حقایق را که اصل اصلهاست ** دان که آن جا فرق‏ها و فصل‏هاست‏
  • نه حیاتش چون حیات او بود ** نه مماتش چون ممات او بود
  • گور او هرگز چو گور او مدان ** خود چه گویم حال فرق آن جهان‏
  • بر محک زن کار خود ای مرد کار ** تا نسازی مسجد اهل ضرار 3025
  • بس بر آن مسجد کنان تسخر زدی ** چون نظر کردی تو خود ز یشان بدی‏
  • حکایت هندو که با یار خود جنگ می‏کرد بر کاری و خبر نداشت که او هم بدان مبتلاست‏
  • چار هندو در یکی مسجد شدند ** بهر طاعت راکع و ساجد شدند
  • هر یکی بر نیتی تکبیر کرد ** در نماز آمد به مسکینی و درد
  • موذن آمد از یکی لفظی بجست ** کای موذن بانگ کردی وقت هست‏
  • گفت آن هندوی دیگر از نیاز ** هی سخن گفتی و باطل شد نماز 3030