English    Türkçe    فارسی   

2
315-324

  • گوش دار ای احول اینها را به هوش ** داروی دیده بکش از راه گوش‏ 315
  • پس کلام پاک در دلهای کور ** می‏نپاید می‏رود تا اصل نور
  • و آن فسون دیو در دلهای کژ ** می‏رود چون کفش کژ در پای کژ
  • گر چه حکمت را به تکرار آوری ** چون تو نااهلی شود از تو بری‏
  • ور چه بنویسی نشانش می‏کنی ** ور چه می‏لافی بیانش می‏کنی‏
  • او ز تو رو در کشد ای پر ستیز ** بندها را بگسلد وز تو گریز 320
  • ور نخوانی و ببیند سوز تو ** علم باشد مرغ دست‏آموز تو
  • او نپاید پیش هر نااوستا ** همچو طاوسی به خانه‏ی روستا
  • یافتن پادشاه باز را به خانه‏ی کمپیر زن
  • دین نه آن باز است کاو از شه گریخت ** سوی آن کمپیر کاو می‏آرد بیخت‏
  • تا که تتماجی پزد اولاد را ** دید آن باز خوش خوش زاد را