English    Türkçe    فارسی   

2
3538-3547

  • آن یکی تا کعبه حافی می‏رود ** و آن یکی تا مسجد از خود می‏شود
  • آن یکی در پاکبازی جان بداد ** وین یکی جان کند تا یک نان بداد
  • این وسط در با نهایت می‏رود ** که مرا آن را اول و آخر بود 3540
  • اول و آخر بباید تا در آن ** در تصور گنجد اوسط یا میان‏
  • بی‏نهایت چون ندارد دو طرف ** کی بود او را میانه منصرف‏
  • اول و آخر نشانش کس نداد ** گفت لو کان له البحر مداد
  • هفت دریا گر شود کلی مداد ** نیست مر پایان شدن را هیچ امید
  • باغ و بیشه گر بود یک سر قلم ** زین سخن هرگز نگردد هیچ کم‏ 3545
  • آن همه حبر و قلم فانی شود ** وین حدیث بی‏عدد باقی بود
  • حالت من خواب را ماند گهی ** خواب پندارد مر آن را گمرهی‏