English    Türkçe    فارسی   

2
484-493

  • ز آن که تقلید آفت هر نیکویی است ** که بود تقلید اگر کوه قوی است‏
  • گر ضریری لمترست و تیز خشم ** گوشت پاره‏ش دان چو او را نیست چشم‏ 485
  • گر سخن گوید ز مو باریکتر ** آن سرش را ز آن سخن نبود خبر
  • مستیی دارد ز گفت خود و لیک ** از بر وی تا به می راهی است نیک‏
  • همچو جوی است او نه او آبی خورد ** آب از او بر آب خواران بگذرد
  • آب در جو ز آن نمی‏گیرد قرار ** ز آن که آن جو نیست تشنه و آب خوار
  • همچو نایی ناله‏ی زاری کند ** لیک بیگار خریداری کند 490
  • نوحه‏گر باشد مقلد در حدیث ** جز طمع نبود مراد آن خبیث‏
  • نوحه‏گر گوید حدیث سوزناک ** لیک کو سوز دل و دامان چاک‏
  • از محقق تا مقلد فرق‏هاست ** کاین چو داود است و آن دیگر صداست‏