English    Türkçe    فارسی   

2
865-874

  • کاف رحمت گفتمش تصغیر نیست ** جد چو گوید طفلکم تحقیر نیست‏ 865
  • چون بیامد آن دوم در پیش شاه ** بود او گنده دهان دندان سیاه‏
  • گر چه شه ناخوش شد از گفتار او ** جستجویی کرد هم ز اسرار او
  • گفت با این شکل و این گند دهان ** دور بنشین لیک آن سو تر مران‏
  • که تو اهل نامه و رقعه بدی ** نه جلیس و یار و هم بقعه بدی‏
  • تا علاج آن دهان تو کنیم ** تو حبیب و ما طبیب پر فنیم‏ 870
  • بهر کیکی نو گلیمی سوختن ** نیست لایق از تو دیده دوختن‏
  • با همه بنشین دو سه دستان بگو ** تا ببینم صورت عقلت نکو
  • آن ذکی را پس فرستاد او به کار ** سوی حمامی که رو خود را بخار
  • وین دگر را گفت خه تو زیرکی ** صد غلامی در حقیقت نه یکی‏