English    Türkçe    فارسی   

3
1021-1030

  • از جمادی عالم جانها روید ** غلغل اجزای عالم بشنوید
  • فاش تسبیح جمادات آیدت ** وسوسه‌ی تاویلها نربایدت
  • چون ندارد جان تو قندیلها ** بهر بینش کرده‌ای تاویلها
  • که غرض تسبیح ظاهر کی بود ** دعوی دیدن خیال غی بود
  • بلک مر بیننده را دیدار آن ** وقت عبرت می‌کند تسبیح‌خوان 1025
  • پس چو از تسبیح یادت می‌دهد ** آن دلالت همچو گفتن می‌بود
  • این بود تاویل اهل اعتزال ** و آن آنکس کو ندارد نور حال
  • چون ز حس بیرون نیامد آدمی ** باشد از تصویر غیبی اعجمی
  • این سخن پایان ندارد مارگیر ** می‌کشید آن مار را با صد زحیر
  • تا به بغداد آمد آن هنگامه‌جو ** تا نهد هنگامه‌ای بر چارسو 1030