English    Türkçe    فارسی   

3
1041-1050

  • در درنگ انتظار و اتفاق ** تافت بر آن مار خورشید عراق
  • آفتاب گرم‌سیرش گرم کرد ** رفت از اعضای او اخلاط سرد
  • مرده بود و زنده گشت او از شگفت ** اژدها بر خویش جنبیدن گرفت
  • خلق را از جنبش آن مرده مار ** گشتشان آن یک تحیر صد هزار
  • با تحیر نعره‌ها انگیختند ** جملگان از جنبشش بگریختند 1045
  • می‌سکست او بند و زان بانگ بلند ** هر طرف می‌رفت چاقاچاق بند
  • بندها بسکست و بیرون شد ز زیر ** اژدهایی زشت غران همچو شیر
  • در هزیمت بس خلایق کشته شد ** از فتاده و کشتگان صد پشته شد
  • مارگیر از ترس بر جا خشک گشت ** که چه آوردم من از کهسار و دشت
  • گرگ را بیدار کرد آن کور میش ** رفت نادان سوی عزرائیل خویش 1050