English    Türkçe    فارسی   

3
1047-1056

  • بندها بسکست و بیرون شد ز زیر ** اژدهایی زشت غران همچو شیر
  • در هزیمت بس خلایق کشته شد ** از فتاده و کشتگان صد پشته شد
  • مارگیر از ترس بر جا خشک گشت ** که چه آوردم من از کهسار و دشت
  • گرگ را بیدار کرد آن کور میش ** رفت نادان سوی عزرائیل خویش 1050
  • اژدها یک لقمه کرد آن گیج را ** سهل باشد خون‌خوری حجاج را
  • خویش را بر استنی پیچید و بست ** استخوان خورده را در هم شکست
  • نفست اژدرهاست او کی مرده است ** از غم و بی آلتی افسرده است
  • گر بیابد آلت فرعون او ** که بامر او همی‌رفت آب جو
  • آنگه او بنیاد فرعونی کند ** راه صد موسی و صد هارون زند 1055
  • کرمکست آن اژدها از دست فقر ** پشه‌ای گردد ز جاه و مال صقر