English    Türkçe    فارسی   

3
1160-1169

  • هر طرف که ساحری بد نامدار ** کرد پران سوی او ده پیک کار 1160
  • دو جوان بودند ساحر مشتهر ** سحر ایشان در دل مه مستمر
  • شیر دوشیده ز مه فاش آشکار ** در سفرها رفته بر خمی سوار
  • شکل کرباسی نموده ماهتاب ** آن بپیموده فروشیده شتاب
  • سیم برده مشتری آگه شده ** دست از حسرت به رخها بر زده
  • صد هزاران همچنین در جادوی ** بوده منشی و نبوده چون روی 1165
  • چون بدیشان آمد آن پیغام شاه ** کز شما شاهست اکنون چاره‌خواه
  • از پی آنک دو درویش آمدند ** بر شه و بر قصر او موکب زدند
  • نیست با ایشان بغیر یک عصا ** که همی‌گردد به امرش اژدها
  • شاه و لشکر جمله بیچاره شدند ** زین دو کس جمله به افغان آمدند